مرکز توانبخشی ایران زمین

اگه دوست دارید به کودک تون عادات غذایی درست رو آموزش بدید و کودک تون با توجه به شرایطی که داره تغذیه ی صحیحی داشته باشه و تا حد امکان رشد مناسبی داشته باشه  این توصیه ها رو بخونید و با صبر و حوصله همراه کودک تون بهشون عمل کنید:

غذاهای دریافتی کودک تون رو به مدت 4-3هفته یادداشت کنید با این روش هم حساسیت های غذایی فرزندتون  رو متوجه می شید هم غذاهای مورد علاقه اش رو میشناسید.

اگه کودک شما میلی به غذا خوردن نداره او رو وادار به این کار نکنید و بی توجه به او غذاتون رو میل کنید و سفره ی غذا رو جمع کنید.سعی نکنید برای تشویقش به غذا خوردن قول خریدن اسباب بازی، رفتن به پارک و ... رو بدید کودک شما باید یاد بگیره  غذا خوردن از وظایفشه.این کار برای شما شاید از نظر عاطفی مشکل باشه اما لطفا برای شکل گرفتن درست عادات غذایی فرزندتون در آینده این کار رو انجام بدید.

آرامش کودک تون  رو در محیط منزل فراهم کنید.از غذا دادن در زمانهای نامنظم و مکانهای مختلف به کودک خودداری کنید به این معنی که وعده های غذاییش رو تا حد امکان سر ساعت مشخص و توی یه مکان مشخص بدید.نه جلوی تلویزیون یا توی اتاقش در حال بازی کردن.

برای افزایش میل کودک به غذا خوردن از ظرف های غذای مخصوص کودکان استفاده کنید.

مرکز توانبخشی ایران زمین-08334249426

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۹
فرشاد زارعی

·     آیا کودک شما کلمات را تکرار می کند؟

·     آیا کودک شما در گفتن کلمات گیر میکند؟

·     آیا کودک شما صداها را درست تلفظ نمی کند؟

·     آیا کودک شما نسبت به کودکان همسن خود در یادگیری گفتار تاخیر دارد؟

·     آیا کودکتان از لحاظ توانایی های ذهنی ضعیف تر از همسالان خود است؟

·     آیا نمی توانید با کودک کم شنوای خود ارتباط کلامی برقرار کنید؟

·     آیا گفتار کودکتان ناواضح است؟

·     آیا کودک شما مشکلات خواندن ، نوشتن و یادگیری دارد؟

 

                     پس به گفتار درمان مراجعه کنید

مرکز توانبخشی ایران زمین-08334249426 

­

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۶
فرشاد زارعی
شکل شماره 1: کوادروپلژی: ناتوانی در اندام های فوقانی و تحتانی. در این نوع اختلال، دست ها و پاها ضعیف می شوند.
شکل شماره 2: همی پلژی: ناتوانی در یک سمت بدن. در این نوع اختلال، دست و پای یک سمت بدن ضعیف می شود.
شکل شماره 3: وای پلژی:  ناتوانی در اندام های فوقانی و تحتانی. در این نوع اختلال، دست ها و پاها ضعیف می شوند اما بیشتر پاها دچار ضعف هستند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۴
فرشاد زارعی

بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation

بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.

به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.

بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:

  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.

اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).

 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).

نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.

همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.

روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .

بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation

۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (
CRT)

بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.

نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.

 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.


بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
بازتوانی (توانبخشی) شناختی  Cognitive Rehabilitation
بازتوانی شناختی شامل مجموعه برنامه هایی برای تمرین مغز می باشد که منجر به ارتقاء کارکردهای ذهنی و شناختی فرد و در نتیجه موفقیت های فردی در حوزه های نظیر تحصیل، شغل و روابط اجتماعی می گردد. افرادی که دارای آسیب مغزی هستند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده اند می توانند از این برنامه ها بهره برده و کارکردهای شناختی و ذهنی خود را بهبود بخشند. علاوه برافرادی که در زمینه کارکردهای شناختی آسیب دیده اند، افرادی که به دنبال افزایش مهارت ها و توانمندی های ذهنی هستند نیز از این برنامه ها برای ارتقاء عملکرد خود استفاده می کنند؛ بنابراین بازتوانی شناختی یک فرایند آموزشی در راستای ارتقاء عملکرد می باشد.
به منظور بهره گیری هر چه بهتر از برنامه های بازتوانی شناختی لازم است ابتدا کارکردهای ذهنی و شناختی فرد مورد ارزیابی قرار گرفته تا نقاط ضعف و قوت فرد مشخص گردند. بر مبنای نتایج ارزیابی ها، برنامه ریزی آموزش شناختی برای فرد طرحریزی شده و به بهود عملکرد فرد کمک می شود. ارزیابی حافظه و یادگیری، دقت و تمرکز، عملکرد اجرایی و سایر مهارتهای شناختی فرد توسط آزمون ­های شناختی کامپیوتری، ارزیابی عملکرد تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، صورت می گیرد.
بازتوانی شناختی شامل 4 مولفه می باشد:
  • آموزش و تمرین نقاط ضعف و قوت شناختی؛ هدف از این مرحله افزایش آگاهی نسبت به ویژگی ه، توانمندی ها و ضعف ها می باشد.
  • فرایند آموزش و تمرین: در این مرحله مهارت های شناختی آسیب دیده در اثر تمرین، مجددا بازسازی می گردند. در این مرحله تمرکز بر رفع مشکل می باشد.
  • تمرین راهبردی؛ در این مرحله از راهبردهای محیطی، درونی و بیرونی به منظور تثبیت مهارت های کسب شده استفاده می گردد. تمرکز بر چیزی فراتر از حل مشکل است و فرد باید علاوه بر حل مساله، به دنبال ثبات مهارت های کسب شده با تمرین مداوم باشد.
  • تمرین فعالیت ها عملی: در این مرحله فرد با تمرکز بر مهارت های شناختی که کسب نموده است، این مهارت های در فعالیتهای روزمره زندگی به صورت عملی تر تمرین می کند. در این مرحله فرد ارتقاء عملکرد را تجربه می کند؛ بدین معنا که فرد از حالت بهبود مهارتهای شناختی آسیب دیده در مرحله اول به ارتقاء کارکردها و مهارت های شناختی می رسد.
اصطلاح بازتوانی شناختی [1] شامل طیف وسیعی از روشهای درمانی است که توسط متخصص‌های مختلف توانبخشی قابل اجراست. بسیاری از متخصصین توانبخشی از جمله کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان، جهت ارتقاء سطح عملکرد‌های شناختی مراجعین خود، از رویکرد‌های توانبخشی شناختی بهره می‌گیرند. کارف[2]در سال 1999، تعریفی کاربردی از توانبخشی شناختی ارائه کرده است که در این تعریف توانبخشی شناختی، شامل ارائه فعالیت‌های درمانی معطوف به عملکرد است که هدف آن‌ها، تقویت و یا تثبیت مجدد الگوهای رفتاری پیشین و نیز تثبیت الگوهای رفتاری جدید، برای انجام فعالیت و یا ارائه مکانیسم‌های شناختی جهت جبران عملکردهای آسیب دیده سیستم عصبی می‌باشد. در توانبخشی شناختی با دو رویکرد عمده مواجهیم، رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. باید توجه داشت که در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی افتد و هم‌پوشانی این‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است. رویکرد اول، رویکرد جبران یا تطبیق است. در این رویکرد هدف آن‌ است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند. این سه هدف درمانی یادآور مفهوم ارگونومی شناختی هستند که بر اساس اصول پردازش اطلاعات بوده و سبب کاهش درگیری حافظه کاری می گردد (ترومبلی، 2004).
 رویکرد درمان شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت‌های شناختی از دست‌رفته که توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت می‌پذیرد و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست (ترومبلی 2004). درمانگر اطلاعات حاصل از ارزیابی جلسات، اعم از درصد پاسخ‌های صحیح مراجع و سرعت انجام تکالیف را ثبت می نماید. در صورت تسلط مراجع بر یک تکلیف، درمانگر درجه دشواری تکلیف را افزایش می‌دهد (سولبرگ[3] و متیر[4]، 2001).
نوع تکالیف نیز بستگی به نقص شناختی مراجع دارد. برای مثال در مورد کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی که از علائم اصلی اختلالشان نقص شناختی در انواع توجه از قبیل: توجه مداوم، توجه تقسیم شده، تغییر توجه و نقص در کنترل تکانشگری است؛ از تکالیفی استفاده می کنیم که به تقویت انواع توجه و کنترل بازداری بیانجامد.
همچنین امروزه بطور وسیع از روش های بازتوانی شناختی برای ارتقاء سلامت ، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران ، مدیران و .. در حیطه ها و در سنین مختلف  استفاده می شود.
روش های بازتوانی شناختی کمک می کننند تا با کمک ابزار های دقیق کامپیوتری با نقاط ضعف و قوت مغز خود بطور جامع  آشنا شویم و با استفاده از ابزار های نوین به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش ها کاملا نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می شود.طی سال های اخیر در کشور عزیزمان  شاهد آن هستیم که با تلاش متخصصین و نگاه ویژه مسئولین پیشرفت های چشم گیری دراین حوزه بدست آمده است .
بازتوانی شناختیCognitive Rehabilitation
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)
بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ آموزش هایی برای جبران ضعف های شناختی دارد : بطور مثال ؛ قرار دادن فهرستی از لیست وسایل که فرد باید پیش از خروج از خانه به همراه خود بردارد . این موارد را روی کاغذ می نویسند و بر روی درب ورودی منزل قرار می دهند . در شکل های پیچیده تر ؛ بازتوانی شناختی کلاسیک ؛ یک سری تمرینات شناختی قلم و کاغذی هم دارد که در منزل یا کلنیک ، به شخص مددجو ارائه و با او تمرین می شود.
نتایج پژوهش های معتبر علمی نشان داده است که اثرات یک دورۀ درمانی سه جلسه ای در هفته ؛ اگر شش هفتۀ پیاپی ادامه پیدا کند ، می تواند در طول زندگی بیمار ؛ محسوس و قابل سنجش باشد .  در هر سنی می توان از این دانش برای ارتقاء وضعیت شناختی شخص بهره برد ؛ اگر چه توانایی انعطاف ­پذیری عصبی در کودکان نسبت به بزرگسالان هم بیشتر می ­باشد و همینطور  سریع تر خود را در فرآیندهای رفتاری نشان می دهد  اما قابلیت تغییرپذیری  مغز تا پایان عمر باقی می­ ماند.
 بازتوانی شناختی کامپیوتری ؛ فرآیندی پرورشی است که طی آن فرد با انجام مکرر تمرینات شناختی ، مهارت های اساسی شناختی خود را که مبنای بسیاری از فعالیت ­های روزانه چون یادگیری و … است ، پرورش داده و تقویت می کند . این تمرینات را رایانه به سرعت و با دقت ارائه می کند . نحوه­ ی ارائۀ این تمرینات به گونه ­ای است که مهارت­ های شناختی فرد به چالش کشیده شده و در اثر موفقیت های پی در پی در طی این چالش ­ها ؛ مهارت­ های شناختی ارتقاء پیدا می کند . در فرآیند پرورش شناختی کامپیوتری ؛ با استفاده از آزمون ­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکرد های روزانه و گزارش  های والدین و …، مهارت ­های شناختی که نیاز به پرورش دارند شناخته شده و برای پرورش هدف­گذاری می  شوند.
- See more at: http://www.baztavani.com/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-cognitive-rehabilitation/#sthash.kDOzSp7M.dpuf
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۶
فرشاد زارعی

کاردرمانی چیست و کاردرمانگر کیست؟

کار درمانی چیست؟

کاردرمانی یکی از  مهمترین پروسه های توانبخشی است. طبق تعریف،  کاردرمانی هنر بکارگیری فعالیتهای هدفمند جهت دادن انگیزه کافی برای انجام وادامه درمان و ارائه تمرینهای کاربردی مناسب درمانی است که به منظور پیشگیری از ناتوانی و حل مشکلات عملکردی افراد ناتوان و معلول و کسب حداکثر استقلال عملکردی این افراد بکار میرود؛ این خدمات در محدوده مشکلات فیزیکی و روانی قرار دارند. پیشگامان این حرفه معتقد بودند که با استفاده همزمان از عضلات و ذهن در بازیها ، سلامت و تمرینات و حتی کار می توان سلامتی افراد را تحت تأثیر قرار داد.

خدمات کاردرمانی

این خدمات در محدوده بیماریهای مغز و اعصاب ، بیماریهای روماتولوژی ، بیماریهای عصبی عضلانی ، بیماریهای ارتوپدی، سوختگیها و تغییر شکلهای ناشی از آن، صدمات ناشی ازکار، بیماریهای ناتوان کننده و یا مزمن است؛ که شامل بیماران مبتلا به بیماریها با ضایعات جسمی است که شامل: 

A- بیماریهای ارتوپدیک و نورولوژیک می باشد:

١.در کودکانی که فلج مغزی دارندCP__ ، کودکانی که دارای اختلال درراه رفتن، مشکلات تعادلی _ حرکتی و جابجایی، گرفتن ورها کردن، ناتوانیهای رشدی و تکامل حرکتی ، کودکان دست و پا چلفتی، شکستگی ها

٢.در بزرگسالان توانبخشی بعد از شکستگی ها،  در رفتگی ها، ترمیم و پیوند تاندونها و اعصاب و عروق در اندام ها، بیماری آرتروز و روماتیسم،  سکته مغزی _CVAMS ، مشکلات ناشی از سالمندی و ...

B- اختلال در عملکردهای روانی اجتماعی ، ناتوانیهای رشدی و تکاملی ذهنی، اختلالات و ناتوانایهای یادگیری و نوشتاری. اختلالات خوردن مثل اختلالات جویدن و بلعیدن ، مشکلات در مراقبت از خود و فعالیت های روزمره زندگی می باشد.

شیوه های درمانی که توسط کار درمانگر ارائه می شود:

   متحرک سازی بافت نرم و مفاصل : تکنیکهای حرکتی و کشش ویژه برای بافتهای نرم و مفاصل و دادن برنامه های هدفمند و منطبق با فرهنگ بیمار برای پیشرفت تواناییهای فرد.

    ماساژ : تکنیکهای ماساژ با دست به منظور افزایش گردش خون و کاهش درد.

    بازآموزی عصبی عضلانی : بهبود بخشیدن عملکرد عصبی عضلانی و بازآموزی حسی.

    ارائه تمرین درمانی: تمرینات وضعیتی وحرکتی دراندام ها برای افزایش دامنه حرکتی و انعطافپذیری مفاصل. قابل توجه است که اکثر فعالیتها و تمرینها در کاردرمانی بدون استفاده از دستگاه و بصورت دستی(توسط دستان کاردرمانگر) ارائه میشود.

    اسپیلینتهای مختلف(آتل) برای قرار دادن عضو در حالت استراحت، جلوگیری از دفورمیتی و یا اصلاح دفورمیتی های ایجاد شده می باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۴
فرشاد زارعی

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰
فرشاد زارعی

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰
فرشاد زارعی